کتاب دکتر مهدی گلشنی در وین منتشر شد:

«علم و دین در افق جهان‌بینی توحیدی»

«علم و دین در افق جهان‌بینی توحیدی»
کتاب «علم و دین در افق جهان‌بینی توحیدی» که با واکاوی دقیق برهان نظم و بررسی مسئله شر به‌عنوان یکی از چالش‌برانگیزترین مباحث الهیاتی، چشم‌اندازی تحلیلی از رابطه علم و دین در سنت اسلامی و گفتمان معاصر ارائه داده است؛ اثر دکتر مهدی گلشنی عضو پیوسته فرهنگستان علوم به زبان آلمانی در وین منتشر شد.

به گزارش روابط عمومی و اطلاع‌رسانی فرهنگستان علوم، به‌تازگی کتاب «علم و دین در افق جهان‌بینی توحیدی» نوشته مهدی گلشنی، فیزیک‌دان و فیلسوف برجسته ایرانی، با ترجمه محمد والدمن، اسلام‌شناس اتریشی، به زبان آلمانی منتشر شده است. این اثر که توسط انتشارات یونی‌دیالوگ در وین به بازار آمده، پژوهشی نظام‌مند درباره نسبت علم و دین است که با رویکرد تحلیلی، از بستر تاریخی شکوفایی و افول علم در جهان اسلام گرفته تا شکل‌گیری علم جدید در اروپا را بازخوانی می‌کند. نویسنده با استفاده از نمونه‌های تاریخی، مباحث فلسفی و علمی روز، پرسش‌های اساسی درباره تعامل یا تعارض این دو عرصه را بررسی کرده و چشم‌اندازهایی برای گفت‌وگو میان سنت اسلامی و تجربه مدرن ارائه می‌دهد.

 

به مناسبت انتشار این کتاب در وین، رویداد «ارائه کتاب و بحث علمی» در تاریخ ۱۴ اوت ۲۰۲۵ برگزار می‌شود که در آن پروفسور دکتر مهدی گلشنی به عنوان سخنران کلیدی حضور خواهد داشت. این نشست که از ساعت ۱۶:۰۰ تا ۱۷:۳۰ در خانه حکمت ایرانیان در وین برگزار می‌شود، با مشارکت پنلی از استادان و پژوهشگران شامل پروفسور مانفرد هاوزر (استاد فلسفه)، پروفسور محمد والدمن (مترجم و پژوهشگر مطالعات اسلامی) و رضا غلامی (استاد ارشد فلسفه سیاسی و مطالعات تمدنی) همراه است.

 

بر اساس فهرست مطالب کتاب، این اثر از ۱۶ فصل تشکیل شده که هر کدام به یکی از ابعاد رابطه علم و دین می‌پردازد. ساختار کتاب با پیشگفتار و مقدمه آغاز می‌شود که در آنها زمینه تاریخی و فلسفی بحث و هدف نویسنده از نگارش اثر توضیح داده شده است. فصل‌های ۱ تا ۷ بیشتر به مباحث کلی و بنیادی می‌پردازند، از جمله: جایگاه علم در جهان اسلام و اروپا، رویکردهای چهارگانه به رابطه علم و دین، وابستگی علوم تجربی به متافیزیک، نقد دیدگاه جدایی کامل علم و دین، مباحث کیهان‌شناسی و آفرینش، و برهان نظم برای اثبات وجود خدا.

 

فصل‌های ۸ تا ۱۶ وارد موضوعات تخصصی‌تر و چالشی می‌شوند، مانند: معجزه، مسئله شر، هدف جهان، اصالت نفس، معاد، اخلاق علمی و فناوری، نقش متافیزیک و دین در علم، و در نهایت نقد کاستی‌های علم معاصر و ارائه چشم‌اندازی جامع‌تر برای آینده آن. این چینش موضوعی نشان می‌دهد که کتاب هم به مبانی نظری می‌پردازد و هم به کاربرد عملی و اخلاقی علم در چارچوب جهان‌بینی توحیدی، و در مجموع تصویری پیوسته از ارتباط متقابل و پویای میان علم، فلسفه و دین ارائه می‌دهد.

 

پیشگفتار و مقدمه

رضا غلامی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تهران و رایزن فرهنگی ایران در اتریش در پیشگفتار کتاب توضیح می‌دهد که نسخه اصلی این کتاب به زبان انگلیسی توسط دانشگاه بین‌المللی المصطفی منتشر شده و مجوز ترجمه آلمانی آن به انتشارات «یونی‌دیالوگ» داده شده است. پروفسور مهدی گلشنی استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف و عضو فرهنگستان علوم نیز در مقدمه بیان می‌کند علم نوین ابتدا در بستری دینی شکل گرفت و مطالعه طبیعت به‌عنوان عبادت شناخته می‌شد. با ظهور مکاتب تجربه‌گرا و موفقیت‌های علم مدرن، جایگاه دین در محافل علمی تحت تأثیر قرار گرفت. در قرن نوزدهم، پوزیتیویسم، داروینیسم، فرویدیسم و پوزیتیویسم منطقی، پیش‌بینی حذف کامل دین از عرصه علم را مطرح کردند. اما از نیمه قرن بیستم، ناتوانی علم در پاسخ به پرسش‌های اساسی بشر، توجیه اخلاقیِ نتایج خود و کنترل پیامدهای منفی‌اش (به‌ویژه پس از جنگ‌های جهانی) آشکار شد. این وضعیت، ضرورت گفت‌وگو و همگرایی دوباره‌ی علم و دین را پررنگ کرد.

 

محور اصلی کتاب: تبیین رابطه علم و دین با رویکرد تطبیقی

محتوا از جهان اسلام آغاز می‌شود. فصل اول نشان می‌دهد که در نگاه اسلامی، علم و دین نه‌تنها متعارض نیستند بلکه مکمل یکدیگرند؛ شکوفایی علمی قرون نخست با ارزش‌های قرآنی و تکیه بر دلایل عقلی پیوند داشته است. سپس عوامل افول علمی در دنیای اسلام بررسی می‌شود و تأکید می‌شود که این افول برخاسته از فاصله گرفتن از همان ارزش‌ها بوده است.

 

در فصل دوم، نویسنده تصویر روشنی از فضای فکری اروپا در قرون وسطی ارائه می‌دهد؛ سلطه جهان‌بینی ارسطویی و پیوند آن با الهیات مسیحی، نقش نهاد کلیسا در تحدید مرزهای دانش و سپس گذار به «علم جدید» با انقلاب علمی و چهره‌هایی مانند کپرنیک و نیوتن. تحلیل این بخش نشان می‌دهد که پیشرفت روش تجربی، هم به توسعه علم انجامید و هم فاصله‌ای روزافزون با قرائت سنتی دینی ایجاد کرد.

 

فصل سوم چهار الگوی اصلی برای نسبت علم و دین را ترسیم می‌کند: تعارض، استقلال، تعامل و هماهنگی. این دسته‌بندی امکان مقایسه رویکردهای فلسفی و الهیاتی گوناگون را فراهم می‌سازد و نشان می‌دهد که گرایش غالب در فضای علمی امروز، سمت‌وسوی تعامل و گفت‌وگو دارد. در فصل چهارم، این فرض رایج که علم تجربی مستقل از مبانی متافیزیکی است به چالش کشیده می‌شود. نویسنده نشان می‌دهد که حتی اصولی مانند قانونمندی طبیعت، خود پیش‌فرض متافیزیکی‌اند و بدون آن‌ها علم‌شانسی برای شکل‌گیری ندارد.

 

موضوع در فصل پنجم به بحث «دو فرهنگ» بسط می‌یابد؛ نقد نظریه جدایی کامل علم و دین و بیان اشتراکات معرفتی، از جمله باور به نظم و امکان فهم جهان. فصل ششم وارد قلمرو کیهان‌شناسی می‌شود و ضمن مرور نظریه مهبانگ، مدل جهان پایدار و فرضیه چرخه‌ای، دیدگاه فیلسوفان، متکلمان و عرفای مسلمان از جمله ملاصدرا درباره آفرینش را بررسی می‌کند.

 

از فصل هفتم به بعد، کتاب به مصادیق فلسفی-الهیاتی مشخص می‌پردازد: برهان نظم، اصل انسان‌نگر و جایگاه آن‌ها در پرتو یافته‌های علمی؛ تعریف و تحلیل پدیده معجزه و نقش جهان‌بینی در پذیرش یا رد آن (فصل هشتم)؛ مسئلهٔ شر و پاسخ‌های فلسفی و دینی به آن (فصل نهم)؛ و غایت‌مندی یا بی‌هدفی عالم (فصل دهم).

 

در مباحث نفس‌شناسی و معاد (فصل‌های ۱۱ و ۱۲) به استدلال‌های فلسفی و دیدگاه‌های ادیان توحیدی پرداخته می‌شود. فصل سیزدهم موضوع حساس اخلاق علمی و فناوری را بررسی و نمونه‌های معاصر مانند مهندسی ژنتیک و بحران محیط‌زیست را تحلیل می‌کند. فصل چهاردهم نقش متافیزیک را به عنوان حلقه اتصال علم و دین بازخوانی می‌کند؛ فصل پانزدهم اثرگذاری دین بر الهام‌بخشی و هدایت علم را می‌سنجد و فصل شانزدهم با نقد محدودیت‌های علم معاصر، ضرورت چارچوبی گسترده‌تر شامل فلسفه، اخلاق و معنویت را مطرح می‌سازد.

 

نویسنده: مهدی گلشنی و جایگاه او در فلسفه علم

پروفسور مهدی گلشنی، فیزیک‌دان نظری و فیلسوف علم، از چهره‌های شاخص مباحث میان‌رشته‌ای در ایران و جهان اسلام است. او تحصیلات عالی خود را در فیزیک ذرات بنیادی گذرانده و در کنار کار دانشگاهی، در حوزه فلسفه علم و نسبت علم و دین فعالیت پررنگی داشته است. او با تکیه بر دانش تخصصی در فیزیک و آشنایی با سنت فلسفی-عرفانی اسلامی، در آثارش کوشیده گفتمانی ایجاد کند که هم به ابزارهای تحلیلی فلسفه غربی مجهز است و هم از ظرفیت‌های معرفتی سنت اسلامی بهره می‌گیرد. این ترکیب به او امکان می‌دهد که مباحثی چون برهان نظم یا مسئلهٔ متافیزیک در علم را نه صرفاً در سطح نظری، بلکه در پرتو داده‌های علمی روز و تجربه‌های تاریخی ارائه کند. جایگاه گلشنی در مباحث فلسفه علم در ایران، به‌ویژه در حوزه علم دینی و نقد پوزیتیویسم، باعث شده آثارش در محافل دانشگاهی و دینی خوانده و نقد شوند. کتاب حاضر حاصل چند دهه تدریس، پژوهش و گفت‌وگو با اندیشمندان داخلی و خارجی است.

 

جایگاه کتاب در ادبیات علم و دین

«علم و دین در افق جهان‌بینی توحیدی» را می‌توان ادامه سنتی دانست که در دهه‌های اخیر در ایران و برخی کشورهای اسلامی رشد کرده؛ سنتی که در پی آن است تا دستاوردهای علمی معاصر را با مبانی اعتقادی خود سازگار نشان دهد و در عین حال از نقدهای پوزیتیویستی و تقلیل‌گرایانه عبور کند. اهمیت این اثر در آن است که هم مبانی نظری (مانند نقش متافیزیک در علوم تجربی، یا بحث غایت‌مندی عالم) را به‌صورت تحلیلی بررسی می‌کند و هم مصادیق مهم (مانند برهان نظم یا مسئلهٔ شر) را با ارجاع به داده‌های علمی و فلسفی معاصر تحلیل می‌برد. همچنین، حضور پررنگ مباحث اخلاق علم، فناوری و آینده‌پژوهی، کتاب را از آثاری که صرفاً جنبهٔ تاریخی یا کلامی دارند متمایز می‌سازد.

 

از نقاط قوت این کتاب، پوشش گسترده مباحث و ساختار نظام‌مند آن است. تقسیم‌بندی شانزده‌فصلی به خواننده امکان می‌دهد هر فصل را مستقل دنبال کند و در عین حال نخ ارتباطی مباحث را حفظ نماید. بهره‌گیری از مثال‌های تاریخی (مانند تطورات علمی در جهان اسلام و اروپا)، طرح نظریات رقیب و آوردن نقدها و پاسخ‌ها، کتاب را از یک متن صرفاً تبلیغی دینی متمایز می‌کند و به آن رنگ‌وبوی تحلیلی می‌دهد.

 

با این حال، تنوع موضوعات گاه باعث می‌شود که در برخی بخش‌ها عمق بحث قربانی گسترهٔ پوشش شود. به‌عنوان نمونه، در فصل‌های مربوط به کیهان‌شناسی یا برهان نظم، حجم مفاهیم فیزیکی و فلسفی بالاست و ممکن است برای خوانندهٔ غیرمتخصص نیاز به ارجاعات بیشتر یا توضیحات مقدماتی وجود داشته باشد. از سوی دیگر، سهم اندیشه‌های غیرتوحیدی در تطبیق‌ها محدود است و تمرکز اصلی بر سنت‌های ابراهیمی، به‌ویژه اسلام، باقی می‌ماند.

پنج شنبه ۲۳ اَمرداد ۱۴۰۴
08:21
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید