تغییر اقلیم و عوارض آن در ایران؛ دکتر علی درویش زاده عضو پیوسته فرهنگستان علوم

تغییر اقلیم و عوارض آن در ایران؛ دکتر علی درویش زاده عضو پیوسته فرهنگستان علوم

خلاصه

براساس تعریف بیابان، بیش از 2/3 مساحت کشور از نظر آب و هوایی جزء منطقه بیابانی و نیمه‌بیابانی است. در این قبیل مناطق، آثار تغییرات اقلیمی بیش از مناطق اروپایی و امریکای شمالی است. به همین دلیل بیشترین معادن تبخیری جهان، در محدوده کشور ما قرار دارد.

اگرچه در 200 سال اخیر با سوخت‌های فسیلی کشور صنعتی، میزان تولید گازهای گلخانه‌ای رها شده فزونی یافته و سرعت خشکسالی در جهان، طی 10 سال اخیر روندی افزایشی داشته ولی تأثیرات آن در محدوده کشور ما به مراتب شدیدتر از حد معمول بوده است، اثرات آن علاوه بر اینکه منابع آبی، کشاورزی، جنگلی و نواحی ساحلی را تهدید می‌کند، بر سلامت، تنوع زیستی و بخصوص بر اقتصاد کشور آسیب جدی وارد می‌سازد. زیرا آب که یک منبع با ارزش برای بقای کشور است مورد تهدید قرار دارد.

 

مقدمه:

ثروتی که در قرون هجده و نوزده میلادی به وسیله استعمارگران اروپایی از کشورهای جهان سوم غارت شد زیرساخت صنایع و فن آوری اروپائیان را تأمین کرد و کشورهای اروپایی، صنعتی شدند و با استفاده هرچه بیشتر از سوخت‌های فسیلی، موجبات افزایش گازهای گلخانه‌ای فراهم گردید و در نتیجه، هوای کره زمین سال به سال گرم‌تر شد و به دنبال آن خشکسالی‌های گسترده در مناطقی از زمین گسترش یافت.

طبق آمار سازمان‌های جهانی، در حال حاضر بیش از یک میلیارد نفر از جمعیت جهان به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارند و حدود همین تعداد از گرسنگی در رنجند. زیرا بیش از 40 درصد از زمین‌های زراعتی به علت بی‌آبی و خشکسالی نابود شده و پوشش جنگلی جهان در حال کاهش است.

من حدود 8 سال پیش، یک سخنرانی تحت عنوان "بحران کم آبی و عوارض ناشی از آن" را در فرهنگستان با حضور ریاست فرهنگستان و تعدادی از اعضای فرهنگستان ایراد کردم. امروز اعلام می‌کنم در ادامه این بحران، کره زمین در حال حاضر در وضعیت قرمز قرار دارد و این تنها به علت فعالیت‌های اقتصادی انسان‌ها در این کره خاکی است. ادامه آن، زندگی انسان‌ها و کلیه موجودات زنده را تهدید می‌کند.

در مردادماه 1400، 234 دانشمند از 36 کشور جهان اعلام کردند که تغییرات آب و هوایی در حال شتاب گرفتن است و در دهۀ آینده افزایش گرما از 1/2 درجه به 1/5 تا 2 درجه خواهد رسید. در این صورت سطح آب اقیانوس‌ها تا 2 متر بالا می آید و همراه با آن، آتش سوزی‌های گسترده و سیلاب‌ها در نقاط مختلف جهان با شتاب بیشتری بروز می‌کند. اگر بشر به فکر چاره نباشد این روندِ برگشت‌ناپذیر ادامه می‌یابد. من اعلام می‌کنم با ادامه گرما و خشکسالی، به تدریج کشت و زرع مختل می‌گردد و قحطی فراگیر در زمین بروز می‌کند و موجب نابودی موجودات زنده می‌شود و شاید این همان ششمین فاجعۀ زیست محیطی باشد که در گذشته 5 مورد آن اتفاق افتاده و در هر بار 65 تا 95 درصد موجودات زنده زمین از بین رفتند.

 

چرا نزولات در کشور ما به حد کافی نیست؟

میزان بارندگی در سال جاری 40 درصد کمتر از سال قبل بوده و کشور ما در 50 سال اخیر، چنین وضع اسفباری نداشته است. در اکثر نقاط کشور ما هوا خشک است. طبق تعریف، هوایی را خشک می‌گویند که رطوبت نسبی آن کمتر از 35 درصد باشد. در هوای مرطوب، این نسبت به بیش از 65 درصد می‌رسد. اندازه ذرات بخار آب در ابرها به طور متوسط 10 میکرون است و برای آنکه ذرات مزبور به صورت باران سقوط کند باید اندازه آنها بزرگتر شود. این عمل با جابجایی و حرکات هوا، ضمن سرد شدن و برخورد ذرات با یکدیگر و تشکیل قطرک بزرگتر اتفاق می‌افتد (تقطیر). خاطر نشان می‌کنیم تنها حدود یک سوم از بخار موجود در ابرها، به صورت باران به زمین می‌رسد.

در کشور ما، به جز مناطق حاشیه دریا (در شمال یا جنوب) اولاً رطوبت به حد کافی وجود ندارد تا به حد اشباع برسد و ثانیاٌ دمای هوا، آنچنان بالا است که عمل تقطیر انجام نمی‌شود. به این مسئله پدیدۀ ویرگا (Virga) را باید اضافه کرد. چنانکه در اکثر مناطق خشک و بیابانی، غالباً قطرات باران در حال سقوط از ابرها، قبل از رسیدن به زمین به طور بخشی یا کامل تبخیر شده و دوباره به داخل ابر باز می‌گردد. این همان حالتی است که براساس پیش‌بینی هواشناسی، از احتمال وقوع باران در ارتفاعات خبر می‌دهد، ولی اثری از باران در روی زمین دیده نمی‌شود.

 

تغییر اقلیم جهانی و آثار آن

شواهد مختلف در جهان حاکی از گرم شدن هوای کره زمین است. بنابر گزارش خبرگزاری‌ها، سال‌های 2008 و 2018 گرم‌ترین سال‌های کره زمین بوده و دمای هوا حدود 0/2 درجه در هر ده سال افزایش یافته است و در سال 2020 به 1/2 درجه سانتی‌گراد رسیده که بالاتر از پیش‌بینی قبل از افزایش گازهای گلخانه‌ای بوده است. برحسب آمارهای موجود از سال 1950 تعداد روزهای سرد کاهش یافته و بالعکس تعداد روزهای گرم زیادتر شده است. در همین مدت، مناطقی در دنیا وجود دارد که دمای 50 درجه را تحمل می‌کنند و طبق آمارها در همین مناطق، تعداد روزهایی که دما بیش از 50 درجه سانتی‌گراد بوده از سال 1980 دو برابر شده است.

اگر روند افزایش دما به همین صورت ادامه یابد افزایش دما در پایان قرن به 3 درجه سانتی گراد می‌رسد یعنی دو برابر میزان فعلی خواهد شد و موجب بروز سیلاب‌ها و آتش سوزی‌های گسترده می‌شود زیرا، در گرمای زیاد آب بیشتری تبخیر می‌شود و این بخار به بالا می‌رود و چون گرمای هوا شرایط ایجاد باران را ندارد، ابرها انباشته می‌شود. بارانی که از چنین ابرهای انباشته به زمین می‌رسد کوتاه مدت و بسیار شدید است و موجب بروز سیلاب‌های شدید می‌شود چنانکه در تیرماه سیلابی در چین به راه افتاد که به گفته خودشان در 1000 سال اخیر بی‌سابقه بوده است. یا بارندگی شدید در مدت یک ساعت در منطقه نیوجرسی و نیویورک در 11 شهریورماه 1400 به حدی بود که سیل عظیمی جاری شد و با ورود به خانه‌های زیرزمینی خسارات بسیار وارد کرد. این سیل‌ها در روی جاده‌ها، بسیاری از اتومبیل‌ها را با خود برد و موجب مرگ 45 نفر شد. توجه داشته باشیم که شهری مانند نیویورک قادر به تحمل این قبیل بارندگی‌های شدید نیست.

نظیر همین حالت در اروپای مرکزی (آلمان، لهستان، بلژیک و فرانسه) به راه افتاد در اروپا، در مردادماه امسال سیل 220 نفر را از بین برد که در 400 سال اخیر بی‌سابقه بوده است. در هندوستان هم با جاری شدن سیل 120 نفر جان خود را از دست دادند.

در عوض، در روسیه، کانادا و امریکا آتش سوزی‌های مهیبی اتفاق افتاد. در مردادماه 1400 آتش سوزی در ترکیه و یونان و به دنبال آن جنگل‌های زاگرس دچار حریق شد. سرانجام کوچ مردم قحطی‌زده افریقا به اروپا و استرالیا که همه روزه شاهد آن در اخبار کشور خودمان هستیم.

ما عواملی را که موجب گرم شدن هوای کره زمین می‌شود افزایش گازهای گلخانه‌ای می‌دانیم. اگر افزایش گازهای گلخانه‌ای را که در 200 سال اخیر موجب گرم شدن هوای کنونی زمین شده است مؤثر بدانیم باید برای وجود رسوبات تبخیری فراگیر در ایران در طول زمان زمین‌شناسی که انسانی بر آن حاکم نبوده، دلایلی در دست داشته باشیم یا عواملی که تا 10 هزار سال قبل موجب بروز و گسترش یخ زارهای جهانی شد. اینها مسائلی است که به وضعیت منظومه شمسی در ارتباط است و فیزیک دانان نجومی پاسخ باید بدهند.

گسترش رسوبات تبخیری در ادوار گذشته زمین شناسی در ایران

قبل از بحث لازم است یادآور کنم میزان ذخیره گچ در ایران 900 میلیون تن و رتبه اول در جهان است. سن این رسوبات ترسیر است که در کویر مرکزی و سایر کویرها در اطراف تهران، آذربایجان، استان خراسان و اصفهان پراکنده‌اند. گستردگی معادن نمک در کشور ما دست کمی از گچ ندارد علاوه بر دو ماده فوق و سایر رسوبات را که معرف خشکسالی و گرما در ایران بوده‌اند، مانند سلستین، انیدریت، دولومیت، رسوبات تخریبی قرمز (ماسه سنگ) به آنها اضافه کنیم.

چنانکه:

- در اینفراکامبرین ایران گسترش رسوبات دولومیت سلطانیه، سازند راور کرمان و سازند هرمز نشان از خشکی هوا دارد.

- سازند پاره‌ها به سن دونین زیرین در کوه‌های شتری که عمدتاً ماسه سنگی، دولومیتی و گچ به ضخامت 500 متر است.

- در پرمین زاگرس رسوبات تبخیری گزارش شده است در حالیکه در پرمین اروپای مرکزی در آلمان و آلزاس فرانسه حجم قابل توجهی از رسوبات نمک و سیلوین وجود دارد.

- سازند ژیپس - ملافیر در حد بین آهک لار ( ژوراسیک فوقانی) و سازند تیزکوه (کرتاسه زیرین) رسوبات تبخیری با گسترش وسیع به ضخامت 100 متر گزارش شده است. علاوه بر آن در راور کرمان، نای‌بند، سازند بیدو کرمان (شامل آهک پکتن دار و گچ)، سازند شوریجه در کپه داغ و انیدریت هیث و گوتنیا در زاگرس قابل ذکرند.

- سازند فجن که اساساً کنگلومرایی و گچی است به سن پالئوسن در البرز به ضخامت 1500 متر و در زاگرس سازند ساچون به ضخامت بیش از 1400 متر شامل تناوبی از مارن، گچ و دولومیت است که تماماً نشانه‌ای از گرمای هوا و خشکسالی در این زمان است. بخش زیرین سازند کند (در البرز) غالباً گچی است.

- در سازندهای قرمز زیرین و فوقانی که قسمت اعظم آن مارن، ماسه سنگ و کنگلومرا و رسوبات تبخیری وجود دارد. در انتهای سازندهای فوقانی قرمز لایه‌های گچ با ضخامت 50 متر پوشیده شده است.

- ضخامت سازند گچ دار به ضخامت 120 متر در قاعده میوسن در البرز وجود دارد.

- سازند آسماری در زاگرس که در بخش میانی لایه‌های مارنی و گچ به ضخامت 100 متر دارد و سن آن اولیگوسن تا میوسن آغازی است.

- سازند گچساران که عمدتاً از نمک و انیدریت تشکیل شده و سن آن میوسن آغازی است

- در خاتمه لازم است خاطرنشان شود که با خشک شدن دریاچه نمک در نزدیک ساوه، حوض سلطان در قم، دریاچه ارومیه، بختگان، طشک نیریز و غیره نشان از خشکی هوا در 50 سال اخیر بوده‌اند که ما آسان از آن گذشته‌ایم. نکات فوق حاکی از آن است که با افزایش خشکسالی، کشور ما که در منطقه بیابانی و نیمه‌بیابانی قرار دارد آسیب‌های جدی می‌بیند.

 

عوارض خشکسالی در ایران

وقتی از عوارض خشکسالی در ابران حرفی به میان می‌آید توجه همگی به این موضوع جلب می‌شود خشکسالی در ایران با دیگر جا فرقی ندارد. ولی چون کشور ما در منطقه نیمه‌بیابانی و بیابانی قرار دارد و میزان نزولات حتی از حد مجاز هم کمتر است مسائل جدی‌تر می‌شود. سیستان مثال جالبی در ایران است که تا 600 سال پیش، انبار غله ایران بود.  با خشک شدن تالاب‌های مجاور (زمانی این تالاب، عضو کنوانسیون رامسر به شمار می‌رفت) تا سال 1378 با حجمی بالغ بر هشت میلیارد متر مکعب آب، عامل حیات در منطقه بشمار می‌رفت ولی امروز نفس آخر را می‌کشد. با خشک شدن دریاچه هامون، خبری از دامداری، حصیربافی و ماهیگیری نیست.

هجوم ریزگردها و حرکت آنها در آسمان منطقه، از بقایای خشک شدن دریاچه‌ها، منظره‌ای اسفبار بوجود آورده است. و عوارض آن در اکثر نقاط کشور قابل ملاحظه‌اند از اینقرار:

1- در تمام استان‌ها، کم آبی موجبات نگرانی مردم شده است و حتی در هفته آخر تیرماه امسال، کمبود آب در خوزستان موجب اعتراضات مردم شد و ادامه آن در اصفهان و چهارمحال بختیاری را از تلویزیون شاهد بوده‌ایم. در پایان مردادماه 1400 اعلام شد که حدود 40 درصد از میزان بارش به علت افزایش گرما کاهش داشته است. من هر روز، در ساحل دریای خزر شاهد پس روی آب دریا هستم.

2- خشک شدن آب بسیاری از تالاب‌ها و دریاچه‌ها و کاهش شدید آب در پشت سدها در سیستان هوتگ ها (گودال‌های ناشی از تجمع باران)، تنها منبع آب آشامیدنی دام‌ها و انسان یا خشک شده یا نفس آخر را می‌کشند.

3- به راه افتادن سیل‌ها و یا آتش سوزی‌های زیاد در اکثر نقاط ایران (زاگرس، فیروزآباد فارس، آذربایجان) که در اخبار شاهد بوده‌ایم.

4- کاهش زمین‌های قابل کشت و نتیجه آن کمبود محصولات کشاورزی و فقیر شدن جوامع روستایی

5- کوچ مردم قحطی زده و بی‌آب از روستاها به شهرها و در نتیجه خالی شدن روستاها از سکنه

6- پایین رفتن سطح آب‌های زیرزمینی و ایجاد فرونشست بیشمار در اکثر مناطق کشور. کارشناسان اعلام کرده‌اند که 500 دشت در ایران دچار فرونشست شده که خطری بزرگ برای تأسیسات شهری است. اصفهان تنها شهری است که فرونشست دشت‌های بزرگ به داخل شهر نفوذ کرده است. بعد از اصفهان، فروچاله‌ها در استان فارس آسیب بسیار رسانده و در اطراف تهران نیز از این امر بی‌نصیب نمانده است. عملاً دشت‌ها کارایی خود را از دست می‌دهند و به عقیده کارشناسان 70 تا 80 سال طول می‌کشد تا در صورت شرایط مساعد به حالت اولیه خود برگردند.

7- گسترش بیابان‌ها و کویرها و افزایش تعداد کویرهای نوظهور در پهنه کشور مثلاً 98 درصد از باتلاق گاوخونی خشک شده و دشت قزوین در 15 سال اخیر به طرف بیابان شدن پیش  می‌رود. خلیج گرگان نیز بیش از 30 درصد خشک شده است.

8- هجوم ریزگردها به آسمان شهرهای مرکزی و حتی شمالی

 

راه چاره چیست؟

تنها راه حل اصلی بحران خشکسالی‌ها، همکاری همه جانبه جهانی است و در شرایط حاضر پیشنهاد مجامع بین‌المللی عدم استفاده از سوخت‌های فسیلی و کاهش آلاینده مربوط است. یعنی نتایج حرف‌هایی که در کنفرانس گلاسکو اسکاتلند اعلام شد. چنانکه گفته شد کشور ما که در منطقه نیمه‌بیابانی قرار دارد آسیب‌پذیری بیشتری نسبت به کشورهای اروپایی خواهد داشت. تنها راه چاره علاوه بر صرفه‌جویی در مصارف آبی، جبران کمبود آب است و این کار تنها به دو طریق ممکن انجام‌پذیر است:

الف: تصفیه فاضلاب‌های شهری برای مصارف کشاورزی

ب: شیرین سازی آب شور دریاهای حاشیه شمالی و جنوبی کشور و استفاده بهینه آن در سرتاسر ایران

متأسفانه بعضی از مسئولین آب کشور، حفر چاه‌های ژرف بیش از 2000 متر عمق را برای کم آبی، پیشنهاد نموده‌اند و حتی در سال 1395 به حفر چنین چاه‌هایی در منطقه سیستان اقدام کرده‌اند. این کار عملاً دو ضرر دارد.

اولاً این آب‌های عمیق تجدیدپذیر نیستند و در ثانی تجربه نشان داده است که آب این چاه‌ها قابل استفاده نیست و آب آنها از نظر کیفیت مشابه آب دریای خزراند و عملاً علاوه بر هزینه‌های زیاد قابل استفاده نیستند.

یکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰
13:28
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید