<div>خلاصه ای از سخنان ایشان بدین شرح است:</div> <div></div> <div>«خلقت تکاملی انسان، برداشت هایی از ژنتیک و قرآن</div> <div></div> <div><strong>- پیدایش حیات</strong></div> <div></div> <div>دانشمندان زیستشناسی و ژنتیک سالها دنبال یافتن مولکولهایی بودند که زندگی را در زمین ممکن ساخته است. در نهایت معلوم شد که دو مولکول اصلی یعنی دی.اِن.اِ DNA (دیاکسی ریبونوکلئیک اسید) و آر.اِن.اِ RNA (ریبونوکلئیک اسید) نقش اساسی در این مسأله دارند. پس از انفجار بزرگ که کره زمین پوشیده از گاز بوده، در اثر تخلیه الکتریکی، اسیدهای آمینه، سیانید هیدروژن و فرمالدئید ایجاد شدهاند که پایه اصلی مولکولهای زیستی یعنی نوکلئوئیدها هستند. مولکولهای زیستی در اثر فرآیندهای ژئوشیمیایی،DNA و RNA را تولید کردهاند. این فرآیندها در دهانه چشمههای آبگرم که گل و لای و لجن وجود دارد صورت گرفته است.</div> <div></div> <div>در سال 1980 معلوم شد که نوعی RNA به نام ریبوزیم (ribozyme) میتواند اطلاعات موجود در خودش را همانندسازی کند. چنانچه اینگونه RNA محصور شده در یک غشاء چربی را یک سلول ساده در نظر بگیریم که بتواند همانندسازی کرده و واکنشهای بیوشیمیایی را انجام دهد، در این صورت RNA نوعی ژنوم است. این ژنوم اولیه عاملی در تغییر RNA به DNA شناخته شده است.</div> <div></div> <div><strong>- تکامل حیات</strong></div> <div></div> <div>حیات در زمین با پیدایش RNA به شکل سلول ساده شروع شده و در اثر تغییر RNA به DNA، سلولهای حاوی DNA ایجاد شدهاند که در اثر تغییرات در DNA آنها طی زمانهای طولانی، اشکال جدیدی از موجودات تکسلولی نظیر باکتریها پیدا شدهاند. تغییرات ژنتیکی ایجادشده در باکتریها سبب پیدایش دسته دیگری از باکتریها به نام آرکئیها شده است که در محیطهای سخت نظیر چشمههای آب گرم و اعماق دریاها زندگی میکنند. ایجاد تغییرات ژنتیکی در آرکئیها، پیدایش موجودات ساده تکسلولی نظیر آلگهای تکسلولی را در پی داشته است که طی مدتهای طولانی از آنها آلگهای چندسلولی منشعب شده است. تغییرات و افزایش مواد ژنتیکی در این موجودات به تدریج سبب پیدایش موجودات چندسلولی دیگر یعنی قارچها و گیاهان، بیمهرگان، جانوران، انساننماها و انسان شده است. تکامل زندگی در موجودات زنده در اثر دو عامل تغییرات تدریجی ژنها (جهش) و افزایش تعداد ژنها (مضاعفشدن ژنها و دریافت ژن از سایر گونهها) بوده است که تکامل ژنومی نامیده میشود و در نهایت طی زمانهای طولانی منجر به پیدایش سه دسته موجودات یعنی باکتریها، آرکنیها و موجودات عالی شده است.</div> <div></div> <div><strong>- تبارزایی (فیلوژنی)</strong></div> <div></div> <div>مطالعه موجودات زنده مختلف و تعیین خویشاوندی آنها بر اساس صفات مشترکشان، تبارزایی نامیده میشود که در واقع مطالعه تکامل نژادی موجودات و تدوین شجرهنامه یا درخت زندگی آنهاست. این کار از طریق بررسی صفات ظاهری موجودات زنده انجام میشده، ولی امروز در سطح مولکولی یعنی از طریق بررسی توالی مولکولهای دی.اِن.اِ در جانداران مختلف انجام میشود و تبارزایی مولکولی گفته میشود. این روش منجر به تقسیمبندی موجودات زنده به سه دودمان باکتریها و آرکئیها و موجودات عالی که شرح آن گذشت، شده است.</div> <div></div> <div><strong>- خلقت انسان</strong></div> <div></div> <div>در مورد خلقت انسان، در آیات 7، 8 و 9 سوره سجده آمده است: آن خدایی که هر چه آفرید به نیکوترین شیوه بود و آفرینش انسان را از خاک آغاز کرد. در آیات چندی از قرآن کریم به خلقت انسان از گل خشک برآمده از گل سیاه بدبو یعنی لجن اشاره شده است. از جمله در آیات 26 و 28 سوره حجر میفرماید: و به راستی ما انسان را از گلی خشک که از گلی سیاه و بدبو برآمده بود، آفریدیم. این آیات یادآور مطالب قبل در مورد خلقت پلیمرهای زیستی DNA و RNA در دهانه چشمههای آبگرم و اعماق دریاها جایی که گل و لای وجود دارد، میباشد و میتوان گفت که ماده اولیه خلقت انسان خاک و گل و لجن بوده است. تصور عدهای بر این بوده و هست که خداوند برای خلقت انسان مجسمهای از گل ساخته و در آن دمیده است تا جان بگیرد! در حالی که در آیات 12 و 14 سوره مؤمنون آمده است: همانا ما انسان را از عصاره گل آفریدیم. سپس او را نطفهای از اجزایی به همآمیخته و مخلوط آفریده و او را از صورتی به صورت دیگر و از مرحلهای به مرحله دیگر درآوردیم ...</div> <div></div> <div>نکته قابل توجه در اینجا این است که قرآن در 1400 سال پیش خلقت انسان را از نطفهای حاصل از اجزاء به همآمیخته و مخلوط ذکر میکند، در حالی که این موضوع یعنی اختلاط سلولهای جنسی نر و ماده که سبب ایجاد جنین میشود تا اوایل قرن بیستم مشخص نشده بود. هِرتویگ (Hertwig) در اوایل قرن بیستم نشان داد که ترکیب اسپرم و تخمک در باروری توتیای دریایی مؤثر است.</div> <div></div> <div><strong>- نتیجهگیری</strong></div> <div></div> <div>در آیه 1 سورة انسان آمده است: قطعاً بر انسان روزگاری گذشته است که در آن روزگار، او چیزی نبوده که نام انسان بر او نهاده شود، آیا چنین نبوده است؟ به نظر میرسد که این آیه اشارهای به وضع تطوّر انسان از خاک و گل تا موجودات پست و سپس موجودات عالی و در نهایت انسان باشد. حکمای بزرگ ما به روشنی حالت تطور انسان را در قالب اشعار پر معنی خود بیان کردهاند. سرآمد این افراد حکیم ابوالقاسم فردوسی (399-314 شمسی) است که بیش از هزار سال پیش خلقت انسان را به صورت زیر شرح میدهد: تـرا از دو گیتی برآوردهاند / به چندین میانجی به پرودهاند / نخستین فطرت پسین تبار تویی خویشتن را به بازی مدار</div> <div></div> <div>فردوسی معتقد است که در خلقت انسان میانجیهایی وجود داشته و در نهایت به خلقت انسان منجر شده است. او انسان را از لحاظ فطری نخستین موجود و از لحاظ تطوّر وجودی آخرین آنها میداند.</div> <div></div> <div>بزرگ فیلسوف جهان مولوی نیز حالت تطور انسان را از خاک به گیاه، حیوان و انسان در اشعار زیبا و معنوی خود چنین بیان داشته است: از جمادی مردم و نامی شدم / و از نما مـــردم به حــیوان بـرزدم / مـردم از حیوانی و آدم شدم / پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم / حـمله دیـگر بـمیرم از بشر / تـا بــرآرم از مــلائــک پـر و سـر / بـار دیگر از مـلک پران شوم / آنــچـه انــدر وهـم نـاید آن شوم».</div>